این بار سوم است.
سومین باریست که میبینم جلوی چشمانم قلبم را هزارتکه میکنند و من دیگر پس از آن نمیتوانم آن تکهها را همراه همان فرد به هم بچسبانم.
نمیتوانم. بلدش نیستم.
برچسب : نویسنده : gheseam بازدید : 121 تاريخ : پنجشنبه 30 خرداد 1398 ساعت: 1:18